سلام افغانستان

وبلاگی با مطالب خواندنی و تفریحی متنوع برای دوستان افغانی و فارسی زبان

سلام افغانستان

وبلاگی با مطالب خواندنی و تفریحی متنوع برای دوستان افغانی و فارسی زبان

من گدایم گدای حسینم

من گدایم گدای حسینم

من گدایم گدای حسینم عاشق کربلای حسینم

عشق او مایه سوز وسازم روی او قبله گاه نمازم

از غلامی او سر فرازم نوکری بر سرای حسینم

دل زمهر رخش بر نگیرم هر غمش را به جان میپذیرم

این مرامم بود تا بمیرم زنده چون با ولای حسینم

گرچه از حد فزون است گناهم پور زهرا بود عذر خواهم

روز محشر مگو بی گناهم در پناه لوای حسینم

نور صدق و صفا دارد این دل مهر آل و عبا دارد این دل

عقده کربلا دارد این دل عاشق کربلای حسینم

از جوانی به پیری رسیدم عاقبت کربلا را ندیدم

بار الها مکن نامیدم بین که مدحت سرای حسینم

گریم از ماتم اکبر او برذ لب تشنه اصغر او

بر تن بی سر و بر سر او خون جگر در عزای حسینم

گفت و گو با زهرا حسین زاده، شاعر افغانی مقیم ایران


زهرا حسین زاده، شاعر افغان، مقیم مشهد است، او در ایران، در رشته زبان و ادبیات عرب تحصیل می کند و متولد 1358 شمسی است. او با محافل شاعران ایرانی و افغانی در ارتباط است و معتقد است که شعر شاعران افغانی مهاجر به ایران و شعر آن دسته از شاعران افغانی را که هنوز داخل افغانستان هستند. اینها را باید از یکدیگر تفکیک کرد زیرا این دو گروه شاعران، به دلیل موقعیت های گوناگون دارای تفاوتی عمیق در شعر شده اند.

وضعیت شعر افغانستان را در بیست سال اخیر چطور ارزیابی می کنید؟
من معتقدم که بین دو گروه شاعران افغانی مقیم ایران و مقیم افغانستان باید تفاوت عمده قائل شد و هر گروه را به طور جداگانه بررسی کرد. گروهی که به ایران مهاجرت کردند و در فضای مهاجرت، شاعر شدند، اما شاعران داخلی به خاطر دور بودن از فضای شعر ایران و کمبود منابع و اطلاعاتی که بتواند آنها را با پیشرفت ها و تحولات شعر ایران،‌آشنا کند، از منابع و جنبش های جدید ادبی غافل شدند. در این شرایط طبیعی است که این گروه از شاعران،‌از سیر تحول و تکامل شعر در ایران باز ماندند.
از طرف دیگر، بحران های سیاسی و اجتماعی سال های اخیر، تحجر گرایی طالبان،‌استبداد و ...باعث شد که مضمون ها و اندیشه های تلخ و منفی در شعر شاعران افغانستان رواج یابد. وقتی شعر شاعران افغانستان را می خوانیم با انبوهی از واژگان تیره مانند تفنگ، مرگ، خون، آتش، شب و ....بر می خوریم واژگانی که سرشار از حس خشونت، انزجار و نفرت است و از احساسات و عواطف لطیف به شدت فاصله گرفته است. این مسائل به علاوه مسائل دیگر باعث شده است که شعر شاعران دورن افغانستان برای مدتی طولانی، در یک سطح مشخص باقی بماند و رشد نکند.

و معتقدید که شعر شاعران افغان مقیم در ایران، با شعر شاعران داخل افغانستان تفاوتی عمده دارد؟
بله در مقایسه با شاعران داخلی، شاعران افغانی که به کشورهای خارجی مهاجرت کردند، مخصوصاً شاعرانی که به ایران آمدند، طبیعتاً پا به پای شاعران ایرانی رشد کردند. اگر سیر تحولی خاصی در شعر ایران روی داد، در شعر این شاعران مهاجر هم مشهود بوده است. ما فضای جدیدتری را در ایران تجربه
می کنیم و تصاویر زنده و با طراوت بیشتری در این شعرها دیده می شود.
من معتقدم شعر شاعران افغانی که به ایران مهاجرت کرده اند،‌از لحاظ ساخت، تکنیک و فرم، تفاوت چشمگیری با شعر ایرانی ندارد ولی از نظر محتوا تفاوت هایی وجود دارد.

این تفاوت محتوایی در چیست؟
این تفاوت از نحوه ی زندگی و تفاوت فرهنگ ها ایجاد می شود. همین تفاوت در ریشه های فرهنگی باعث می شود که فضا، احساسات و دردهایی که از طرف یک شاعر ایرانی، سروده می شود با بیان همان احساسات از سوی شاعر افغان تفاوتهای عمده داشته باشد. شاید ما در فرم و ساخت به اشتراک رسیده باشیم اما در محتوا نه. منی که از یک شاعر افغان بروز پیدا می کند با منی که از یک شاعر ایرانی بروز می یابد متفاوت است.
شاعر افغانی در محتوا بیشتر به چه مؤلفه هایی می پردازد؟
شاعر افغانی هم مثل شاعر ایرانی از عشق می گوید، اما عشق او جدا از جنگ نیست. اگر شاعر افغان از لیلایی حرف می زند حتماً در کنار لیلایش یک تانک هم هست و یاگیسویی خون آلود. شاعر ایرانی در هشت سال دفاع مقدس به اینها می پرداخت و حالا دیگر سال هاست که از این فضاها جدا شده است، همین طور شاعر ایرانی و افغانی هر دو از زندگی حرف می زنند اما در شعر شاعران افغان سیاهی ها و آرمان های ابتدایی و ساده ای هست که در شعر ایرانی نیست. زیرا شاعر ایرانی دیگر در پی ابتدایی ترین آرمان ها نمی گردد زیرا آنها را دارد. اما شاعر افغانی از ابتدایی ترین آرزوها هم محروم است.

فکر می کنید شاعران ایرانی هم معتقدند که سطح شعر شاعران افغانی مقیم ایران، با آنها برابر است؟
بله اینطور فکر می کنم. این نظر بزرگان شعر فارسی در ایران است. حتی برخی معتقدند که شاعران افغانی مقیم ایران، در مواقعی از شعر ایرانی هم پیشی گرفته اند.

به نظر می رسد که به دلیل بحران های سیاسی و اجتماعی در افغانستان شاعر افغان بیشتر به مسائل پیرامون خود توجه نشان داده است، نه به مسائل درونی و فردی. شما این تفاوت را می بینید؟
نه به نظر من شاعران افغانی مقیم ایران به دلیل حس غربت، مهاجرت و احساس انزوا، درونگراتر هستند و در شعرهای شان گرایش به درون را بیشتر نشان داده اند.
خبرهای ضد و نقیضی درباه وجود منابع جدید فارسی یا ترجمه در افغانستان

شنیده ام. بعضی می گویند جدیدترین کتاب های ایران به سرعت به افغانستان ارسال می شود، در حالی که عده ای خلاف این نظریه را دارند
نه متأسفانه افغانی ها با کمبود شدید منبع فارسی و به خصوص منابع جدید ترجمه ای مواجه هستند در ایران تعداد تألیف ها و ترجمه ها درباره مکاتب و
نظریه های جدید غربی بسیار زیاد است، اما این کتاب ها به ندرت به افغانستان می رسد. مردم افغانستان از موضوع روز ادبی ایران و جهان دور هستند، حتی دانشجویان هم به دلیل دوری از منابع،‌اطلاعات به روز درباره تحولات زبان و ادبیات فارسی و جهان ندارند. کتابفروشی ها هم در سطح متوسطی هستند.

ویژگی شعر معاصر افغانستان چیست؟
اگر منظورتان شعر شاعران مقیم افغانستان باشد، باید بگویم که به دلیل تحولات اجتماعی و سیاسی پس از 11 سپتامبر؛ سطح، نوع و کیفیت حرف ها، در سطح جامعی تغییر کرده است و این تغییر در شعر هم دیده می شود. شاعران امروز افغانستان در صدد نوگرایی و تکامل هستند اگرچه اغلب این تلاش ها نانوفق است چوت شتابزده صورت می گیرد. تغییر و تحولی در ساخت شعر آنها دیده
می شود که نشان می دهد شاعر تلاش دارد به نحوی جدید و متفاوت از قبل، مخاطب خود را تحت تأثیر قرار دهد اما چون این تلاش ها در ابتدای راه است موفقیت آمیز نیست. از طرف دیگر بخاطر عدم دسترسی به منابع جدید و کمبود مطالعه درباره نظریه ها و مکاتب جدید تحولاتی که در شعر این شاعران به نظر می رسد، فقط بر اساس سلیقه است و اندیشمندانه و متناسب با رشد روز به روز شعر در ایران و جهان نیست.

وضعیت شعر زنان در افغانستان چطور است؟
اصولاً تعداد زنان شاعر در افغانستان کم است و آنها که هستند همان ها هستند که از گذشته شعر می سرودند و بدون تغییری همچنان هم به همان سبک و سیاق شعر می گویند. اخیراً در جشنواره پروین اعتصامی چند تن از این شاعران به ایران دعوت شده بودند و من شعرهایشان را شنیدم اما متأسفانه چندان امیدوار کننده نبود. بیشتر متمایل به شعر کهن هستند و تجربه های اندکی در شعر نو آزاد دارند.
وضعیت شعر زنان افغانی مقیم ایران را چطور ارزیابی می کنید؟
من خوشحالم که این سؤال را می شنوم زیرا در این همایش دو روزه، هیچ کس مقاله ای در این زمینه ارائه نداد. زن افغانی که به ایران آمد، بخاطر همان فضای باز اطلاعاتی و وجود منابع بیشتر و دور شدن از فضای جنگ، در حال پیدا کردن خودش است. این زن، حرف های ناگفته زیادی دارد که آن را در شعرهایش فریاد می کند. می توانم بگویم که هر کدام از این شاعران جوان،‌در حال رسیدن به سبک خود هستند. آنها در شعرهایشان هویت گمشده زن افغانی را پیدا
می کنند. می توانم برای نمونه از چند تن از شاعران زن افغانی مقیم ایران که همگی جوان هستند نام ببریم، معصومه احمدی، محبوبه ابراهیم، معصومه صابری، فاطمه طاهری و مریم ترکمنی که اگر چه همه شان در ابتدای راه هستند اما خیلی خوب شروع کرده اند.
چند تن از شاعران مطرح مقیم افغانستان و ایران را نام ببرید.
بزرگترین شاعر نوپرداز در افغانستان، استاد واسف باختری است. او تجربه هایی قوی در زمینه شعر نیمایی دارد.
اما از شاعران مقیم ایران که اغلب جوان هستند می توانم از کاظم کاظمی، سید ابوطالب مظفری، سید فضل ا.... قدسی، سید رضا محمدی و محمد رفیع جنید نام ببرم و همین طور از الیاس علوی.

از شاعران ایران چه کسانی را می پسندید؟
من اشعار حسین منزوی را بسیار می پسندم. بعد از ایشان قیصر امین پور، احمد شاملو و سید علی صالحی. شعر شاعران جوان تر ایرانی را هم می خوانم اما چندان با این شعرها ارتباط برقرار نمی کنم.

نقاشی حروف قرآنی با گلها توسط یک هنرمند افغانی

 

به گزارش وب سایت سرکنسولگری جمهوری اسلامی افغانستان در شهر بن - آلمان  ، محمد حسن مومنی یکتن از نقاشان کشور افغانستان حروف قرآن کریم را با گلها نقاشی نموده است .
بخاطر زیارت حروف نقاشی شده قرآنعظیم الشان امروزمحفلی از سوی وزارت اطلاعات ، فرهنگ و توریسم  افغانستان درمرکز بین المللی مطبوعات این کشور برپا گردید .

دراین محفل دکتر سید مخدوم رهین وزیر اطلاعات ، فرهنگ و توریسم درصحبتی ضمن تمجید از زحمات مومنی گفت: قرآنمجید از اغاز قرن دوم هجری ، هنگامیکه مسلمانان هم در عرصه علوم و هم در عرصه هنرها بر تحقیق و کاوش وصرف مساعی برای علم و هنر داشتند در خدمت قرآنمجید کوشیدند تا زمانه های دراز و قرون متمادی خدمات چشمگیری در هر دو عرصه در خدمت تزئین قرآنمجید بودند .

دکتر رهین افزود : قرآن مجید چنان با عاطفه و عشق به مسلمین ، مخصوصا" ملت ما آمیخت که در تمام زمینه های علمی و هنری ، نقش قرآنمجید ظاهر است .

وزیر اطلاعات فرهنگ و توریسم افزود : چندی قبل ما در امارت آرشیو ملی این وزارت نسخ تزئینی قرآنمجید را به نمایش گذاشتیم که هر صفحه اش ، هر لوحش نشان میدهد که قرآنمجید با عشق و عاطفه ملت ما آمیخته و چگونه مجموع هنرها در خدمت قرآن، درخدمت حواشی صفحات قرآن، ستون قرآنو متن تفسیر قرآنقرار گرفته است .

به سلسله همین خدمات هنری در خدمت قرآنمجید امروز هم در عصر ما هنرمندان ما بصورت مختلف در تزئین قرآنبا استفاده از هنر های شان کوشیده اند .

داکتر رهین افزود : نمونه ایکه امروز خدمت شما تقدیم میشود بازبدست هنرمند پر توان سر زمین ما که برای قرآنمجید حروف تازه تزئین کرده حروف که به عوض حروف شناخته شده ا زگلها ترسیم شده است .

بعدا" حسن مومنی دررابطه به کارهنری اش که حروف قرآنمجید را از انواع گل ها ترسیم نموده است صحبت نمود .

وی به خبر نگارآژانس باختر گفت، ظرف شش سال توانسته است حروف دوجلد از قرآنمجید را و همچنان ثلثی از سوره بقره شریف را با گلهای مختلف به تصویر در آورد .

وی شغلش را معمار راه وساختمان خوانده گفت : به هنر رسامی و خطاطی نیز دسترسی دارم و عشق و علاقه فراوان من نسبت به قرآنمجید مرا واداشت تا حروف قرآنمجید را باگلهای مختلف ترسیم نمایم .

دراین محفل وزرای صحت عامه ، مخابرات ، شهدا و معلولین ، امور جوانان ، رئیس کمیته ملی المپیک ، سفرای کشورهای اندونیزیا و پاکستان وعده یی از علما و قاریان قرآنمجید اشتراک داشتند